جدول جو
جدول جو

معنی دزهوخت گنگ - جستجوی لغت در جدول جو

دزهوخت گنگ
(دِ گَ)
بیت المقدس باشد. (فرهنگ خطی) :
کنون سلم جویای جنگ آمده ست
که یارش ز دزهوخت گنگ آمده ست.
فردوسی.
به دزهوخت گنگ آمد از راه شام
که خوانیش بیت المقدس بنام.
اسدی.
ورجوع به دژهوخت گنگ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِ / دُ گَ)
مرکّب از: دژهوخت = دژهخت، به معنی بد گفته و گفتار بد + گنگ. جمعاً به معنی گنگ نفرین کرده، :
کزین پس سوی ما ز دژهوخت گنگ
چو کاکوی بی مایه ناید به جنگ.
فردوسی.
همی گنگ دژهوختش خواندند
که در پهلوانی سخن راندند.
فردوسی.
کنون سلم را رای جنگ آمدست
که یارش ز دژهوخت گنگ آمدست.
فردوسی.
به دژهوخت گنگ آمد از راه شام
که خوانیش بیت المقدس به نام.
اسدی.
چو نوح آمد و یافت ایدر درنگ
کشید استخوانش به دژهوخت گنگ.
اسدی.
به طرطوس شد کرد ماهی درنگ
سپه برد از آنجا به دژهوخت گنگ.
اسدی.
و رجوع به دژهخت و دزهوخت گنگ شود
لغت نامه دهخدا